امّـا تـو چـیز دیگـری...

امّـا تـو چـیز دیگـری...

در بحر مکاشِفات بودم و ناگَه همان آدمی که درونم است و از خودم کول‌تر است گفت باید اینجا را درست کنی.
من معمولا به حرفش گوش میکنم چون خیلی حالی‌اش است.

گاهی اوقات خیال میکنم کل دنیا علیه من جبهه گرفته و من فقط اشتباه میکنم که مردم را دوست دارم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۴ ، ۰۴:۳۲
گورزاینده !!

قسم یاد میکنم که تاکنون انسانی به این خودداری و خنثٰی‌ای در تمام عمرم ندیده بودم!

«بابا ای صاحب حُسن! در وفا کوش! خودتو نگیر!»*

من اگر به جای او بودم تاکنون چندین بار تماس گرفته بودم یا اس ام اس داده بودم!

پووفف...یک شعر دیگر بفرستم یعنی؟یا یک عکس دیگر؟هاهاها




*از رادیو چهرازیـ

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۰
گورزاینده !!

یک حس بدی دارم که فقط میخوام بخندم :))

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۰۱
گورزاینده !!

از همان لحظه‌ای که پرسید : میتونم یه سوالی که ذهنمو درگیر کرده بپرسم؟!

میدانستم چه میخواهد بگوید؛ گفتم که باشد و او پرسید: پس چرا هنوز نماز میخونی؟

راستش را بخواهید خواستم جوابی را بدهم که کول‌تر است و نگویم که خودم هم نمیدانم.

پس گفتم: هنوز امید داریم!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۸:۲۰
گورزاینده !!

امید داشتن کار بیهوده ایست.

کار خنثی‌ای هم نیست؛ بار منفی دارد.

پ.ن: نظرات من، «در حال حاضر»

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۳
گورزاینده !!

ایمیل و مسیج دادن به بعضی نفرات استرسی فراتر از کنکور سراسری دارد...شوخی کردم!

ولی تماس تلفنی برقرار کردن با این نفرات دیگر واقعا استرسی فراتر از هر استرسی دارد.

به قدری که خیلی وقت‌ها از خیرش میگذرم!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۱
گورزاینده !!

راستش هر وقت در وبلاگ اصلی ام نمیتوانم خرفی بزنم می آیم اینجا!

الان هم آمده ام بگویم:

«من از همه چیز به تنگ آمده ام، بگذارید هواری بزنم.»


بعدا نوشت: با تشکر از دوست عزیز بابت تصحیحِ بی دقتی بنده:*«من به تنگ آمده ام از همه چیز،بگذارید هواری بزنم.»

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۳
گورزاینده !!

خیلی راحت پاهایش را روی هم انداخته بود و با لحنی آرام و نفرت انگیز -جلوی ما دونفر- میگفت : موفق شدن در آن زمینه کار خاصی نبود!!


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۱
گورزاینده !!

سوالی ذهنم را درگیر کرده،

کسی که واقعا هدفش در زندگی خودکشی باشد به سراغ رگ زدن نخواهد رفت.

پس چرا این همه به موضوع رگ زدن به منظور خودکشی در اشعار نو اشاره میشود؟!

آیا شاعر ما را مسخره نموده؟

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۹
گورزاینده !!

یکی از درس‌هایی که زندگی به من آموخت این بود:

اگر کسی به شما سرکوفت زد که چرا کار درست را نکردید، و شما میدانید که خودش هم کار درست را نمی‌کند، به جای دعوا و حرص کار درست را بکنید چون به نفع خودتان است در آخر.

۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۸
گورزاینده !!